اگر دادهها دورتان را پر کرده اند و دارید فکر میکنید آیا به هوش تجاری نیاز دارید یا خیر، این مقاله میتواند به شما کمک کند. بسیاری از کسب و کارها با وجود ابزارهای ناکافی به سختی به کار خود ادامه میدهند چون مطمئن نیستند چرا و چگونه هوش تجاری به آنها ارزش میرساند.
ما به راههایی که هوش تجاری میتواند به کسب و کار شما کمک کند، و اینکه چه زمانی برای پیادهسازی یک راهکار BI مناسب است، نگاهی میاندازیم.
ابتدا بیایید ببینیم منظور از هوش تجاری چیست. شما تعاریف زیادی از اینکه BI واقعا چیست پیدا خواهید کرد. اما هیچ راز و رمزی در مورد آن وجود ندارد. هوش تجاری به سادگی تغییر داده خام (ساختارنیافته) شما را به یک چیز با معنی توصیف میکند. این اتفاق با استفاده از نرم افزار BI میافتد.
احتمالا توضیح دادن مزایای هوش تجاری مفیدتر است. اکثر سازمانها این روزها متوجه هستند که روی یک "معدن طلا" از دادهها – از قبیل تراکنشهای مشتریان، رفتار آنلاین مردم، امور مالی و دادههای منابع انسانی - نشستهاند.
تقریبا میتوان گفت اطلاعاتی نامحدود وجود دارد که میتواند برای دادن یک تصویر بهتر به رهبران، از اینکه برای کسب و کار چه اتفاقی دارد میافتد استفاده شود. شما همچنین میتوانید اطلاعات را به سود خود استفاده کنید تا به شما کمک کند تصمیمات واقعبینانهتر و بهتری درباره کسب و کار خود بگیرید.
تصور کنید میتوانستید یک گوی شیشهای داشته باشید که به شما کمک کندد عملکرد فروش و امور مالی را پیش بینی کنید. که به شما بینشی از کل صنعتتان بدهد، و به شما نشان دهد رقبایتان در چه حال هستند.
خوب، هوش تجاری کاملا مثل آن گوی بلورین نیست، اما شما میتوانید از ابزارهای BI برای پیش بینی اتفاقات آینده استفاده کنید – که این کار با تراز کردن پیشبینیها با آنچه در دنیای واقعی اتفاق میافتد، طرح کسب و کار استراتژیکتان را پشتیبانی میکند.
نظرسنجی BI بعضی از نتایج اصلی از استفادهی یک راهکار BI را نشان داده است:
- مزیت رقابتی افزایش یافته
- هزینههای کاهش یافته
- سود بیشتر
- رضایت کارمند و مشتری بالاتر
خبر عالی این است که هوش تجاری دیگر فقط نگهدارندهی سازمانهایی با جیب پر نیست. به مدد پیشرفتهای بزرگ در تکنولوژیهای BI، کاربری انعطاف پذیر و گزینههای مجوزدهی اکنون بدین معناست که این ابزار برای همه نوع سازمان در دسترس است.
بیایید از 5 علامتی صحبت کنیم که به شما خواهد گفت یک راهکار BI برای کسب و کارتان لازم است. شما میدانید کسب و کارتان به کمی "جادو"ی BI نیاز دارد، زمانی که...
1.داده های زیادی دارید، اما اطلاعات واقعی ندارید
به گوشتان آشناست؟ جمع آوری داده کار نسبتا راحتی است – میتوان گفت هر ضربه کیبورد یک ردپای دیجیتالی به جای میگذارد که به کوه دادههای شما افزوده میشود. اما اگر قرار باشد ارزشی از آنها بدست نیاورید، هیچ فایدهای ندارد. کلید حل این مشکل در تفاوت بین داده و اطلاعات است.
کلمات داده و اطلاعات معمولا به جای هم به کار میروند، اما وقتی در حوزه تحلیل کسب و کار صحبت میکنید، داده و اطلاعات با هم فرق دارند. اطلاعات، دادهای است که به یک بافت معنادار و مفید تبدیل شده و برای آگاه سازی بینندگانش آماده است.
اگر فقدان اطلاعات دارید، ممکن است برای انباشتن و تحلیل دادهها به بینش قابل اجرا دچار مشکل شوید. اینجاست که "هوش" یک ابزار BI وارد ماجرا میشود.
قدرت BI در این است که توانایی شما را در شناسایی روالها و مسائل، کشف آگاهی تازه، و عملیات تنظیم شده برای برآوردن اهداف کسب و کار افزایش میدهد. دادهها دروازهاند اما BI کلید گشودن قفل ارزشهای این اطلاعات است.
2.IT میان شما و گزارش BI تان قرار دارد
اگر بخش IT شما دادههای تمام کمپانی را کنترل میکند، گرفتن گزارش میتواند به یک وظیفه تبدیل شود. درست کردن گزارشها بدون یک نرمافزار BI، بخصوص گزارشهای پیچیده یا داشبوردها، نیازمند کسی است که سابقه فنی داشته و لذا کاربران غیر فنی را وادار به تکیه بر IT نماید.
وقتی دائما مجبورید از بخش IT تان درخواست کنید که گزارشها را اصلاح و ویرایش کند، این موضوع میتواند منجر به مشکلاتی چون تاخیرهای طولانی در انجام کارها شود. این علامتی واضح است از این که زمان دادن این دادهها به افرادی رسیده که واقعا از تحلیل دادهها ایجاد مزیت میکنند تا اهداف بیزینس را برآورده کنند. اینها همان کاربرانکسب و کار هستند.
هر ابزار یکپارچهی BI با یک رابط کاربری تمیز و قابل فهم، به کاربران کسب و کار اجازه خواهد داد تا گزارشهای خود را بسازند و همچنین انعطاف کافی را برای افزودن یا اصلاح هر داشبورد BI داشته باشند.
3.هنوز بر برگههای گسترده (Spreadsheet) تکیه دارید، در حالی که دادهتان خیلی بزرگ است
یکی از مشکلات اصلی که کمپانیها به آن برمیخورند، زمانی است که پشت دیوار مقیاسپذیری اکسل(Excel) قرار میگیرند. اکسل اغلب بعنوان خون در رگهای گزارشهای یک شرکت است و نیازهای آن را برطرف میکند. اما وقتی گزارشها حاوی دادههای بیشتری از آنچه اکسل برایش طراحی شده باشد، اوضاع پیچیده میشود.
در یک کسب و کار در حال رشد، زمان زیادی طول نمیکشد تا دادهها از گنجایش اکسل بسیار فراتر روند، حتی اگر شما به طور مرتب مجموعه دادههای خود را تمیز و مدیریت کنید. وقتی این اتفاق میافتد، شما میمانید و کار با برگههای گستردهای که خاک خوردهاند و اجازهی اشتراک همزمان دادهها و بروز رسانی را به شما نمیدهند.
گرفتن یک دید دقیق و متحد از تصویر بزرگتر با استفاده از یک ابزار BI که بتواند به راحتی دادهها را از منابع مختلف با هم مخلوط کند، تحلیلی منسجم را با سرعت زیاد برای هر مقدار داده ممکن میسازد.
وظایف پایه همچون ایجاد طرحهای سازمانی، توزیع و گردآوری اطلاعات از مدیران مختلف، یکجا کردن چندین برگه گسترده، و اصلاح ماکروها و فرمولهای خراب، ناگهان کاری بسیار آسان خواهد شد.
4.از الحاق دادهها از منابع متفاوت وحشت دارید
در محیط کسب و کار امروز، کلانداده به مقدار دادههای ترکیب شده از چندین منبع متفاوت گفته میشود که به مکانی مشترک انتقال مییابند.
اگر هنوز دارید گزارشها را در سیستمهای متفاوت اجرا میکنید، و سعی دارید از همه ارتباطات بین مجموعه دادهها سر در بیاورید، پس دارید زیادی به خودتان زحمت میدهید – و احتمالا تنها کسری از آگاهی را نسبت به زمانیکه با یک ابزار BI و حذف منابع امکان داشت، بدست میآورید.
به محض اینکه استفاده از یک ابزار BI را برای کار موفقیتآمیز با چند منبع داده شروع کنید، همچنین متوجه میشوید چقدر آسان است که منابع دیگری از دادهها را نیز به این مخلوط اضافه کنید، و پایانی برای ترکیبهایتان وجود ندارد.
5.یک نمودار دایرهای قرار است KPIها را نشان دهد
کسب و کارها به سرعت دارند تفاوت بین گزارشها و KPIها را فرامیگیرند. گرچه گزارشها بعنوان یک نقطه شروع برای تحلیل مهم هستند، KPIها اما به شما توانایی میدهد معیارهای اصلی که تصمیمات بیزینس شما را هدایت میکند، نمایش دهید.
اگر دادههایتان نمیتوانند به شما بگویند که کسب و کارتان در کدام بخشها خوب یا بد عمل میکند، یا دادههایی واضح و قابل تحقق را ارائه نمیکنند، در این صورت نیاز به هوش تجاری دارید. اگر مزیتهای واقعی تحلیلهای کسب و کار را میخواهید، نمودار دایرهای کوچکتان به کمک شما خواهد آمد.
جمع بندی
هر سازمان مدرن و مبتنی بر دادهها نیاز به نوعی ابزار BI دارد تا به شما کمک کند از اجرای کسب و کار خود به صورت شهودی، به سمت اجرای کسب و کار با هوش خود حرکت نمایید. اگر هر یک از نقاط ضعف بالا را در خود میبینید، زمان آن رسیده که تحقیق کنید چطور BI میتواند در تبدیل دادهتان به اطلاعات کمک کند. وقتی تصمیم گرفتید در یک ابزار BI سرمایهگذاری کنید، مطمئن شوید سازمانتان استراتژی BI خود را آماده کند، یک اثبات مفهوم (Proof-of-Concept) کامل اجرا کند، و ابزاری انتخاب کند که با نیاز امروز و آیندهی سازمانتان متناسب باشد.